ضرورت وجود فضاي سبز
امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضاي سبز موثر در اشكال گوناگون آن ديگر قابل تصور نيست. شهرها به عنوان كانون هاي تمركز، فعاليت و زندگي انسان ها براي اينكه بتوانند پايداري خود را تضمين كنند چاره اي جز پذيرش ساختار و كاركردي متاثر از سيستم هاي طبيعي ندارند. در اين ميان فضاي سبز به عنوان جزء ضروري و لاينفك پيكره شهرها در متابوليسم آنها نقش اساسي دارند كه كمبود آنها مي تواند اختلالات جدي در حيات شهرها به وجود آورد.
يك منبع طبيعي براي تفرج عبارت است از هر گونه سيستم طبيعي اعم از آبي يا خشكي كه براي استفاده تفرجگاهي كنار گذاشته مي شود. يك تفرجگاه مي تواند طيف گسترده اي از سيماهاي طبيعي را از يك جويبار ساده تا يك غار كه در عمق زمين قرار دارد، در بر گيرد. اين سيماي طبيعي مي تواند توسط انسان دگرگون يا اصلاح شده باشد. معيارهايي نظير نوع درختان، جنگل ها، توپوگرافي و جذابيت طبيعي از جمله معيارهاي قابل ذكر در اين زمينه اند.
تفريح از نظر اقتصادي عبارت است از هر گونه فعاليت يا عدم فعاليت كه با قصد قبلي و با ميل و رغبت در اوقات فراغت انجام گيرد. تفريح يك تجربه احساسي و لذت بخش است كه با تمايل افراد در هنگام فراغت به آنها دست مي دهد. به عبارت ديگر هنگامي كه كوچك ترين احساسي از اجبار در فعاليت ها يا عدم فعاليت در زمان فراغت وجود نداشته باشد، به طور قطع مي توان اين حالت را تفريح ناميد.
تفرج شامل كليه تفريحاتي است كه در خارج از محيط هاي بسته و محدود انجام مي گيرد. تفرج در محيط هاي باز به فضا و منابع نياز دارد. از مناسب ترين منابعي كه مي توانند كيفيت تفرج را بالا ببرند، مي توان منابع طبيعي و كمتر تغيير يافته را نام برد كه هنوز جنبه هاي زيبايي شناسي خود را حفظ كرده اند.
اگر مجموعه فعاليت هاي انساني را در بهره وري از زندگي از هم تفكيك كنيم، اين فعاليت ها به شش دسته تقسيم مي شوند:
فعاليت هاي شغلي: به منظور تلاش براي گذراندن زندگي.
اضافه كار: تباين كامل با اوقات فراغت.
كارهاي مربوط به منزل.
كارهاي مربوط به احتياجات زيستي: بهداشت، تغذيه و خواب.
كارهايي كه بر مبناي تعهدات خانوادگي، اجتماعي يا معنوي است.
انجام كارهاي آموزشي.
كه با توجه به فعاليت هاي شش گانه بالا، اوقات فراغت را به اين صورت مي توان تعريف كرد:
?اوقات فراغت مدت زماني است كه يك فرد از تمام تعهدات و تكاليف خانوادگي، اجتماعي و شغلي آزاد است و مي خواهد به ميل خويش آن را بگذراند كه به طور مسلم نمي تواند تفاضل ساعت كار از اوقات بيداري باشد.?
لازم به ذكر است كه طبقه بندي بالا نمي تواند صددرصد باشد زيرا يكسري از فعاليت ها مي توانند هم جزو اوقات فراغت قراربگيرند و هم جزو فعاليت هاي اجباري انسان.
جمعيت يا تعداد افرادي كه در يك منطقه زندگي مي كنند، يكي از مهم ترين عوامل تقاضاي تفرجگاهي محسوب مي شوند. تغيير جمعيت، به هم خوردن تركيب آن و رشد و تراكم جمعيت از عواملي هستند كه روي تفرجگاه ها از نظر تعداد، تنوع و عرضه امكانات مي توانند تاثيرزيادي داشته باشند.
مفهوم واژه پارك
اغلب آنچه از تفرجگاه هاي معمولي، تصور مي شود اين است كه: تفرجگاه، منطقه اي است با درختزارهاي پراكنده با فضاي باز و كف پوش چمني كه به صورت مصنوعي يا طبيعي احداث و تنها به دستكاري و آرايش آن اكتفا شده است. اين نوع فضاسازي در شهرها براي تفرج عامه، جا افتاده ترين شيوه براي احداث تفرجگاه ها به شمار مي رود. امروزه در تعريف پارك جدا از سيماي فيزيكي آن، ?تفرج? نقش اساسي دارد.
انواع پارك ها
پارك ها با حفظ مضمون خود بر حسب نوع استفاده، موقعيت يا ارزش، عناوين مختلفي پيدا كرده اند كه بدون توجه به طبقه بندي آنها مي توان تعدادي از آنها را نام برد.
پارك عمومي، پارك شهر، پارك حومه، پارك ايالتي، پارك ميان راه، پارك ملي، پارك ملي تاريخي، پارك ملي يادمان، پارك ملي نظامي، پارك ملي آثار تاريخي، پارك ملي حيات وحش، پارك نيمه ملي، پارك بين المللي، پارك جنگلي ملي، پارك طبيعي و... .
تعاريف فضاي سبز شهري
آن بخش از فضاي سبز كه در محدوده شهر طراحي و بنا شده، فضاي سبز شهري ناميده مي شود:
بخشي از سيماي شهر كه از انواع گياهان تشكيل شده است.
فضاي نسبتا بزرگ، متشكل از گياهان با ساختي جنگلي و برخوردار از بازدهي زيست محيطي و اكولوژيك معين و در خور شرايط زيست محيطي و اكولوژيك معين و در خور شرايط زيست محيطي حاكم بر شهر.
بخشي از مناطقي كه داراي گياهان يا هر گونه سبزينگي اعم از درختان، درختچه ها، گل ها وچمن هاست.
بخشي از استخوان بندي شهري، به بيان ديگر فضاي سبز در كنار اسكلت فيزيكي شهر.
اراضي اماكن مسكوني، تجاري و صنعتي، محل هاي كسب و پيشه و خدماتي است كه داراي پوشش گياهي چند ساله اعم از درخت، درختچه، نهال و گياهان پوششي است و به منظور استفاده هاي سودمندانه يا زيبايي طبيعي و تلطيف هوا در محدوده و حريم شهري احداث شده يا به طور طبيعي به وجود آمده باشد.
ضرورت فضاي سبز
مهم ترين اثرات فضاي سبز در شهرها، كاركردهاي زيست محيطي آنهاست كه شهرها را به عنوان محيط زيست جامعه انساني معني دار كرده و با مقابله با اثرات سوء گسترش صنعت و كاربري نادرست تكنولوژي از يك سو و بالا بودن سطح زيبايي از سوي ديگر، باعث افزايش كيفيت زيستي شهرها مي شوند. مهم ترين اثرات فضاي سبز در شهرها تعديل دما، افزايش رطوبت نسبي، تلطيف هوا وجذب گرد و غبار است. ساير اثرات فضاي سبز در شهرها نقش نسبي دارند ولي مجموعه اثرات فضاي سبز حضور آنها را در شهرها اجتناب ناپذير مي كند به طوري كه بدون وجود آنها ممكن نيست شهرها پايدار باقي بمانند.
مجموعه اثرات فضاي سبز را مي توان به طور خلاصه به شرح زير جمع بندي كرد:
آلودگي هوا:
فضاي سبز به ويژه در شكل پيره درختي در كاهش آلودگي هاي شيميايي هوا بسيار موثر مي باشد.
آلودگي صدا:
فضاي سبز مناسب به ويژه درختان در صورت برخورداري از گونه هاي مناسب و كاشت اصولي تا ۴ دسي بل صدا را كاهش مي دهند.
توليد اكسيژن وجذب دي اكسيد كربن:
اگر چه در مقياس كلان شهري از نظر ايجاد توازن اكسيژني نقش درختان نمي تواند قابل ملاحظه باشد ولي در مقياس خرد شهري قابل چشم پوشي نيست. هر درخت راش با ديرزيستي متوسط، به اندازه سه برابر حجم دو اتاق يك نفره مي تواند دي اكسيد كربن از هوا پاكسازي كند در حالي كه ۳۰ تا ۴۰ متر مربع از درختان مي توانند اكسيژن مورد نياز يك نفر را تامين كنند.
كنترل تشعشعات و بازتاب نور
كنترل ترافيك:
آرايش فضاي سبز در محورهاي درون شهري عاملي موثر در كنترل ترافيك به شمار مي رود.
زيبايي آفريني:
زينت شهرها و مطلوبيت آنها براي زيست، مديون زيبايي آفريني فضاي سبز در اشكال متنوع خود است.
معماري شهرها:
فضاي سبز، جايگزين مناسبي براي ساير مصالح مورد استفاده در معماري جهت تقسيم فضاي ايجاد حفاظت، خلوتگاه، فضاي خصوصي و... به شمار مي روند. علاوه بر اين به عنوان كاتاليزور عامل مهمي در ايجاد پيوند و ارتباط منطقي بين ساختمان ها به شمار مي رود.
جذب فون:
فضاي سبز طبيعت بي جان شهرها را به سوي سيستم هاي طبيعي سوق داده و سبب جذب فون ويژه اي مي شود كه فضاي بي روح آنها را قابل تحمل تر مي كند.
كنترل باد:
فضاي سبز و به ويژه كاشت درختان - درصورت كاشت مناسب و هدفمند - مي توانند در هدايت باد و تغييرجهت آن موثر باشند.
تاثير رواني:
فضاي سبز و به ويژه رنگ سبز و يا تغييرات فصلي آن داراي اثرات رواني بسيار موثري است.
ذخيره انرژي:
كاشت صحيح درختان مي تواند بر روي مصرف انرژي در ساختمان ها تاثير قابل ملاحظه اي داشته باشد. هزينه گرم كردن يا خنك كردن ساختمان ها درصورت كاربرد درست درختان كاهش مي يابد. درختان باعث جذب ۹ درصد انرژي خورشيدي در تابستان شده و گرماي داخلي ساختمان ها را مي توانند كاهش دهند. در اماكن مسكوني كه در مناطق بادگير قرار دارند، كاشت درختان به صورت بادشكن مي تواند هزينه گرم كردن ساختمان ها را برحسب درجه بادگيري و تراكم بادشكن ۴ تا ۲۲ درصد كاهش دهد.
تاج بري يا برگاب:
درختان با جذب برگاب مي توانند حركت و جريان آب را در سطح غيرقابل نفوذ شهر كند كرده و راه افتادن آب در سطح شهر را به تاخير بيندازند. سوزني برگان تا ۴۰ درصد و پهن برگان تا ۲۰ درصد توانايي دارند كه آب باران را گرفته و دوباره از طريق تبخير به فضا برگردانند.
درختان و سيلاب:
درختان با جذب برگاب از يك سو و هدايت آن به اندام هاي خود سبب كندي جريان هاي تند و سيلابي مي شوند. سطح اندام هاي درختان از يك سو سرعت سيلاب ها را سه برابر كاهش مي دهند و از هزينه هاي ساخت سيستم هاي هدايت جريان هاي سيلابي مي كاهند.
كاهش دما و افزايش رطوبت نسبي:
فضاي سبز در شكل چيره درختي به علت گسترش سطح برگي قابل توجه خود نسبت به ساير اشكال گياهي مي تواند از طريق تعريق سبب افزايش رطوبت نسبي، كاهش دما و تلطيف هوا شود. يك درخت به تنهايي به اندازه ۱۰ كولر هوا را مطبوع و خنك مي كند. درختان دما را كاهش داده، هوا را به حركت و جريان وا مي دارند و از خشكي هوا جلوگيري مي كنند.
درختزاري از گونه راش به مساحت يك هكتار در شش ماه مي تواند ۳ هزار تن آب را به صورت بخار آب در هوا پخش كند. عمل تعريق درختان با جذب كالري همراه است و به همين جهت سبب كاهش دما مي شود.
تغيير ميكروكليما:
مهم ترين نقش فضاي سبز و درختان بالابودن سطح آسايش شهروندان از راه تغيير در ميكروكليما است. فضاي سبز شبه جنگلي از اين نظر داراي ثمربخشي بيشتر است. حداكثر و حداقل دما در داخل توده جنگلي نسبت به فضاي باز مجاور متعادل تر است.
مقابله با جزاير گرما:
هم اكنون پژوهشگران، نواحي شهري را جزاير گرما ناميده اند. زيرا سطوح تيره زمين در شهرها ۳ تا ۵ درجه بيش از زمين هاي مجاور گرماي خورشيد را در طول روز جذب مي كنند، از اين راه در ۳۰ درصد از آلودگي هاي هوا سهيم مي باشند.
اثر غيرمستقيم درختان در كاهش دماي هوا باعث صرفه جويي در هزينه انرژي و همچنين كاهش آلودگي مي شوند. در شهرهايي كه پوشش درختي خوبي دارند، انرژي خورشيد باعث بهبود چرخه هاي طبيعي آب، هوا و مواد غذايي مي شود.
كاهش ميزان سرب:
درختان در كاهش ميزان سرب به ويژه در حاشيه جاده ها و شاهراه ها نقش موثري دارند. درختان ۱۰ تا ۲۰ برابر گياهان علفي و دوبرابر گياهان زراعي مي توانند توان رسوب گيري داشته باشند.
از ديدگاه حفاظت محيطزيست، فضاي سبز شهري، بخش جاندار ساخت كالبدي شهر را تشكيل ميدهد.در اين مبحث همچنين به اين موارد نيز پرداخته شده است؛ انواع فضاهاي سبز، نقش و اهميت فضاهاي سبز در زندگي شهري، عملكردهاي فضاي سبز و نقشهاي عمده فضاي سبز
گونهشناسي كاربري فضاي سبز شهري
فضاهاي سبز شكلهاي گوناگون دارند و بنا به كاربرد آنها به انواع مختلفي دستهبندي ميشوند. به طوركلي فضاهاي سبز را ميتوان به دو گروه تقسيم كرد: يكي فضاهاي سبز برون شهري و ديگري فضاهاي سبز درونشهري. فضاهاي سبز پيرامون يا حاشيه شهر يعني همان فضاهاي سبز برونشهري از سويي نقش مهاركننده رشد بيرويه شهر را دارد و از سوي ديگر بازدهي اكولوژيك - زيستمحيطيشان، شامل همه محيطزيست شهري ميشود. فضاهاي سبز عمومي تنها قسمت كوچكي از تمام پوشش گياهي شهري را تشكيل ميدهند. بنابراين ميتوان از همه فضاهاي سبز موجود در سطح شهر صورتبرداري كرد. در اين حالت بايد پس از شمارش فضاهاي سبز، آنها را به صورتي روشن و منطقي، برحسب كاربرد، طبيعت يا مساحت براي هر مرحله و منطقه جغرافيايي طبقهبندي كرد.
چون دارايي سبز يك شهر، صرفنظر از فضاهاي سبز عمومي كه توسط شهرداري اداره ميشوند، از مجموع فضاهاي خصوصي، فضاهاي كوچك داراي گياهان خودرو و زمينهاي متعلق به دولت و يا ادارهاي خاص تشكيل ميشود. فضاهاي سبز درون شهري هم بيشتر به صورت پارك احداث ميشوند و از ديدگاه شهرسازي به زيبايي محيطزيست شهري ميافزايند. افزون بر پاركهاي شهري، ميدانها، مجموعههاي ورزشي، پاركهاي تفريحي كودكان و باغهاي گياهي را نيز بايد در زمره اين گروه به شمار آورد.
فضاهاي سبز برونشهري
فضاي سبز برون شهري خود به چند دسته تقسيم ميشود؛ كمربنديهاي سبز احاطهكننده، كمانهاي سبز محورهاي سبز، پاركهاي ملي، پاركهاي جنگلي و پاركهاي گياهشناسي. شرح هر كدام از اين موارد گفته شده، به شكل خلاصه در اين جلد از كتاب آمده است. اگر فضاهاي سبز شهري را از نوع مالكيت به سه دسته عمومي، نيمه عمومي و خصوصي تقسيم كنيم، پاركهاي شهري در طبقه فضاهاي سبز عمومي هستند. طبيعت اين فضاها به گونهاي است كه تمام طبقات مردم ميتوانند از آن استفاده كنند؛ در پاركهاي عمومي تمام وسايل سرگرمي و رفاهي، براي همه گونه سليقه، فكر و سن وجود دارد. پاركهاي شهري در مقياس واحد همسايگي، در مقياس محلهها، در مقياس ناحيه و در مقياس منطقه موجود هستند. همچنين فضاهاي سبز خياباني هم هستند كه شامل فضاي سبز ميدانها، حاشيه بزرگراهها، حاشيه پيادهروها، جزاير مياني، تقاطعهاي غيرهمسطح، بانههاي مياني راهها (رفيوژ) و كنار خيابانها ميشوند.
گونهشناسي گياهي فضاهاي سبز شهري
پوشش گياهي يك منطقه از انواع گونههاي گياهي موجود در آن تشكيل ميشود. مشاهدات و تحقيقات لازم درباره نوعبندي، موقعيتهاي مختلف زيستي و تقسيمات جغرافيايي گياهي تنها متوجه تكتك موجودات نميشود، بلكه بايد واحدهاي سيستماتيك گياهي را به طور كلي مد نظر قرار دارد. به اين ترتيب، تمام موجودات يكسان را كه در اين زمينه نزديكي با يكديگر دارند، در يك واحد خلاصه ميكنند كه به آن «تاكسون» ميگويند. يك تاكسون كه واحدي از ردهبندي گياهشناسي است، ميتواند يك گونه، زيرگونه، جهش يا حتي يك تيره را شامل شود. محدود بودن دايمي تعداد بيشماري از تاكسونها نشانگر محدوديت قدرت گسترش هر گياه است. اين زماني امكانپذير است كه امكانات مساعد اقليمي_ اكولوژيكي در زيستگاهها موجود است تا بذرها، جوانهها و نهالها به راحتي بتوانند رشد و نمو كنند. تنوع محيط جغرافيايي ايران و حاكم بودن وضعيت آب و هوايي گوناگون از منطقهاي به منطقه ديگر در پهنه وسيع كشور، سبب رويش جامعه گياهي و رويشي متنوعي شده است.
بر پايه برخي مطالعات، گونههاي جوامع گياهي به بيش از 8000 نوع برآورده ميشود. در مورد گونه انتخاب شده نبايد عجولانه تصميم گرفت. بررسي قاعده كاشت، بازديد از پاركها، باغها و آشنايي كلي با گونهها، مواردي هستند كه براي تصميمگيري در انتخاب گونه مفيدند.
در زمينه دستهبندي گياهان، درختان به عنوان عناصري از فضاي سبز، داراي ويژگيهايي هستند كه بر پايه آنها به آساني طبقهبندي ميشوند. اين طبقهبندي درختان چهار معيار اندازه، تراكم، شكل و برگ را بايد در نظر گرفت. در دستهبندي دوم گياهان، بوتهها و گياهان پوششي قرار دارند. اين گياهان كوتاه قد هستند و رشد سريعي دارند. مانند گلها، گياهان، خزنده بالا رونده، پرچينها و چمنها. گونههاي مختلف گياهان به راههاي متفاوتي ميتوانند در برابر فضاي سبز خود ايفاي نقش كنند. از اين ميان گونههاي مناسب براي آلودگي هوا، آلودگي صوتي و... را ميتوان نام برد.
(معيارهاي برنامهريزي فضاهاي سبز شهري)، پيش از هر نوع برنامهريزي براي توسعه سبز شهري، بايد معيارهاي محيطي و مكاني و استانداردهاي توسعه فضاي سبز معين شود.
(ضوابط و مقررات مربوط به كاربري فضاهاي سبز شهري)، كه به دو دسته عام و خاص تقسيم ميشوند. «ضوابط عام» شامل مقررات و ضوابطي ميشود كه به شكل قانون و آييننامه در سطح همه شهرهاي كشور لازمالاجرا است؛ مثل قانون شهرداريها، لايحه قانوني حفظ و گسترش فضاي سبز در شهرها، مصوبات شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران و... .
اما «ضوابط خاص» شامل ضوابط و مقرراتي ميشود كه همراه با تمامي اسناد طرحهاي جامع و هدايتگر به تصويب مراجع ذيربط رسيده و به شهرداري ابلاغ شود. مصوبات شوراهاي اسلامي شهرها نيز در اين باره جزء ضوابط و مقررات خاص طبقهبندي ميشوند.
عناصر و عوامل فضاهاي سبز عمومي
از جمله عناصر و عوامل فضاهاي سبز عمومي ميتوان به رستوران، مزرعه كودكان، فضاي پيكنيك، قلمستان، زمينهاي ورزشي، باغ گياهان، تئاتر روباز و پيست دوچرخه سواري اشاره كرد .منابع آب يك سايت ميتواند شامل آبهاي سطحي و سفرههاي آبهاي زيرزميني است، بايد توجه داشت كه منظر (فضا) در طول زمان شكل ميگيرد و طي دوران شكلگيري خود، با تغييرات و تحولات متعددي مواجه ميشود؛ بنابراين، طراح منظر بايد تركيب درختان و درختچهها را به گونهاي انتخاب كند تا ضمن دستيابي به آثار و عناصر منظر در كوتاه مدت، امكان رشد و جايگزيني درختان داراي عمر طولاني و دوام منظر را تامين كند.
معيارهاي منظرسازي فضاهاي سبز و باز شهري
منظرسازي يا به عبارت بهتر «زمين آرايي» عبارت است از كاربرد گياهان در طراحي به گونه و شكلي كه موجبات ارتقاي جلوههاي ديداري محيط است. از اين ديدگاه برخي از مهمترين معيارهاي زمينآرايي در عرصههاي شهري به اين شرح است: «انسجام فضايي، فضاسازي، نظم و تنوع، تكرار، سازگاري، مردم مداري، حداقل دخالت و تجاوز به شرايط طبيعي، راحتي دسترسي و حركت و اصول زيباشناسي.
(اصول مديريت حفظ و بهسازي فضاهاي سبز عمومي)، موفقيت ساز و كار مديريت فضاهاي سبز شهري مستلزم رعايت اصول اين معيارهاست: ارتقاي نقش مردم، ارتقاي بهرهوري اكولوژيكي فضاي سبز شهري و ارتقاي بهرهوري اجتماعي فضاهاي سبز شهري.
www.ake.blogfa.com www.ake.blogfa.com www.ake.blogfa.com