عامل خاکی
در افزایش عملکرد باغات
مقدمه :
تولیدات
باغی از 86/4میلیون تن در سال 1362 ، به 25/11 میلیون تن در سال 1376 افزایش یافته
وقرار است در برنامه های سوم و چهارم توسعه ، به دو برابر افزایش یابد . دراین
قسمت ، موانع مهم در افزایش عملکرد و بهبود کیفیت ، شامل عوامل خاکی ،تهویه ،
کیفیت آب آبیاری ، چلکود ( جایگذاری موضعی کودها ) توضیح داده میشود .
1- عوامل
خاکی :
در کشور ما
خاکهای آهکیگسترش بسیار چمشگیری دارند . از طرف دیگر وجود کوهستانها و کوهپایه
هایفراوان ، شرایط بسیار مناسبی جهت فعالیتهای باغداران پدیده آورده است; به گونه
ای که ایران از نظر تنوع محصولات باغی ، سومین کشور جهان و از نظرمقدار تولیدات
باغی ، دهمین کشور جهان معرفی شده است ( اداره کل آمار واطلاعات ، 1376) . این در
حالی است که به دلیل اثرات سوء خاکهای آهکی برجذب بهینه و مناسب عناصر ریزمغذی ،
بسیاری از ارقام محصولات باغی ایران ،علائم کمبود دلیل غیر قابل دسترسی بودن این
عناصر در خاک می باشد و نه بهدلیل عدم وجود این عناصر در خاک .
پرواضح است
که غیر قابل دسترس بودن عناصر ریزمغذی به دلیل وضعیت آهکی خاک ،حضور بی کربنات
قراوان در آبهای آبیاری ، مدیریت نامطلوب آبیاری و مصرفنامتعادل کود می باشد . برخی از دانشمندان ، مشکل کلروز آهن
را یک اختلالفیزیولوژی می دانند که خود ناشی از حضور مقادیر قراوان آنیون بی
کربنات درمحیط رشد می باشد . به عبارت دیگر اگر به نحوی این مشکل برطرف شود ،
گیاهخواهد توانست از ذخائر آهن موجود در اندام های خود و یا خاک ، به خوبیبهره
برداری نماید . زیرا به اعتقاد آنها کمبود آهن در برگ گیاه یک کمبودمطلق نیست ،
بلکه یک فیزیولوژیک می باشد . هر چند در یک سیستم مدیریت قوریو مناسب ، نباید
گذاشت که علائم کمبود در درختان مشاهده شود ، بلکه لازماست با پی گیری مناسب در
رابطه با تجزیه خاک و برگ ، از مقدار عناصر موجودو ضروری آنها اطلاع حاصل کرده و
در صورت کمبود ، قبل از بروز علائم ظاهریاین عناصر در اختیار درخت قرار داده شود ، چه همیشه پیشگیری بر
درمانبرتری دارد .
ایرانبا
تولید سالانه حدود دو میلیون تن سیب ، ششمین کشور تولید کننده اینمحصول در جهان می
باشد . این مقدار ، معادل 4% تولید جهانی می باشد . مساحت باغ های سیب ایران حدود
150 هزار هکتار می باشد که 94% آن را باغهایبارور تشکیل می دهد . در ایران تاکنون
200 رقم سیب شناسایی شده است . استانهای عمده تولید کننده سیب به ترتیب عبارتند از
: آذربایجان غربی ،خراسان ، آذربایجان شرقی ، تهران و اصفهان که مجموعاً حدود 75%
تولید سیبکشور را در اختیار دارند . متوسط عملکرد سیب در کشور ما حدود 14 تن
درهکتار است که در مقایسه با متوسط عملکرد جهانی ( 40تن در هکتار ) بسیار کماست .
قرار است با بر نامه ریزی های موجود تا سال 1386 ، این عملکرد به 35تن در هکتار
افزایش یابد .
2- اثر
تهویه خاک بر جذب بهینه عناصر غذایی :
اگر تهویه
خاک کافیباشد ، افزایش غلظت دی اکسید کربن در خاک مطرح نبوده و غلظت کم آنیون
بیکربنات نیز چندان مشکل آفرین نمی شود . مهم ترین عوامل مدیریتی هستند کهبر شدت
تنش آهن اثر می گذارند . گاهی کاهش غلظت اکسیژن و یا افزایش غلظتاتیلن در خاک به
عنوان عامل زردی برگ معرفی می شوند . . همه موارد فوق بابهبود تهویه خاک مرتفع می
شوند . جهت بهبود تهویه ، گاهی مصرف مواد حالتدهنده خاک توصیه می گردد . مواد آلی
نیز با ایجاد تخلخل درشت ، بر امکانتبادلات گازی می افزایند . گاهی مصرف مواد آلی
تازه و به دنبال آن افزایشبیش از حد رطوبت خاک ، بر غلظت دی
اکسید کربن و یا اتیلن افزوده و زردیبرگ را تشدید می کنند .
درباره مواد
آلی و اهمیت و نقش آنها در باروری خاک ، مطالعات فراوانی صورتگرفته است . با این
وجود امروزه خاک های مناطق خشک و نیمه خشک ایران بامشکل کمبود مواد آلی مواجه
هستند . مقدار مواد آلی موجود در خاک های کشوربه جز مناطق محدودی در شمال ، از 1%
نیز کمتر است ، حال آنکه مشخصه یک خاکخوب و حاصلخیز ، داشتن 5-3 درصد ماده آلی است
.
دلیلکمبود
منابع آب در اکثر نقاط کشور برنامه ریزی صحیح آبیاری با هدف تعیینمقدار ، زمان و
روش آبیاری مناسب به منظور افزایش عملکرد ، بهبود کیفیت وافزایش سطح زیر کشت
محصولات کشاورزی و باغبانی امری ضروری است .
3- کاهش pH آب آبیاری و
خاک و اثر آن بر جذب عناصر غذایی :
بی کربنات
زیاد در آبآبیاری عامل موثر در پیدایش تنش آهن است . افزودن اسید سولفوریک به
چنینآبهایی و از بین بردن بی کربنات و کاهشpH ،اثرات قابل
توجهی در بهبود یا کاهش زردی برگ به جای می گذارد . آزمایشهایمحلول کشت که در آن
غلظت بی کربنات متعییر است و بین زردی برگ و مقدار بیکربنات همبستگی دیده می شود ،
موید این نکته است . Fauer معتقد است که
با اختلاط اوره و اسید سولفوریک به نسبت 51 و 49 ، علاوه برکاهش خطرات مصرف مستقیم
اسید سولفوریک ، دوام مخزن محتوی اسید نیز افزایشیافته و ازت مورد نیاز درختان
میوه نیز از همین طریق تأمین می گردد .
به دنبال
مصرف گوگرد و اسید سولفوریک در خاک های آهکی ، غلظت آهن در برگ کاهش می یابد ،
محققین علت این تأثیر را کاهشPH شیره گیاهی و
افزایش تحرک آهن در گیاه می دانند . یکی از نقش های بی کربنات ، افزایشPH شیره گیاهی و
غیر موثر شدن آهن جذب شده در گیاه می باشد .
استفادهاز
گوگرد عنصری ( پودری شکل) به همراه کودهای آلی به شرط جایگذاری
عمقی ،بسیار مفید و موثر می باشد . روی هم رفته ، مصرف موضعی گوگرد و یا
اسیدسولفوریک اثر بخش تر است . در موارد بسیاری کاهش اسیدتیه تمامی خاک امکانپذیر
و اقتصادی نیست .
آهکیبودن
اکثر خاکهای زراعی کشور و شوری بیش از حد در برخی از زمینهای موجود واز طرف دیگر
وجود بی کربنات در آبهای آبیاری که از آبهای زیر زمینی تهیهمی شود ، سبب افزایشPH شیره سلولی
بخصوص دردرختان میوه به بالاتر از هفت شده است و همانگونه که کلسترون در
رگهایانسان رسوب می کند ، اکثر عناصر غذایی مثل فسفر ، آهن ، روی ، منگنز و مستنها
به دلیل بالا بودنPH شیره سلولی در
تنهو شاخه های درختان میوه به صورت غیر قابل استفاده رسوب می نمایند . بااسیدی
کردن شیره سلولی ، خواه از طریق مصرف اسیدسولفوریک در آب آبیاری ویا مصرف مستفیم
اسیدسورفوریک در خاکها ، قابلیت استفاده از این عناصرغذایی افزایش می یابد .
منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )