آیا اقتصاد ایران تشنج می کند؟
آیا اقتصاد ایران تشنج می کند؟ رضا کربلایی درجه تب اقتصاد ایران (نرخ تورم) به بالاترین میزان خود در 13 سال اخیر رسیده است .پایین آوردن دمای بدن اقتصاد ایران با روشهای شوک آور و اجرای سیاستهای متناقض با یکدیگر در سیاستهای مالی ، پولی و تجاری می تواند باعث تشنج اقتصاد بیمار ایران شود.تصور کنید بیماری دارای تب بالا باشد و برای پایین اوردن دمای بدن او علاوه بر استفاده از انواع مسکن های تب بر ، مهمزمان پای بیمار را در تشت آب کاملا سرد و نه ولرم بگذارند و مقداری الکل هم به آن اضافه کنند.تردید نباید کرد که تماس با اورژانس برای نجات بیمار از حملات تشنجی اولین کاری است که باید انجام دهید. بانک مرکزی گزارش داده است که نرخ تورم در سال 1387 بالغ بر 25.4 درصد بوده که به پس از تورم بی سابقه  49 درصدی در سال 1374 بالاترین نرخ تورم در 13 سال گذشته است.اکنون بانک مرکزی اعلام کرده است می خواهد طی شش ماه آینده نرخ تورم را به 15 درصد برساند.پایین آوردن 9 درصدی درجه تب اقتصاد ایران در یک برنامه کوتاه مدت اگرچه خوشایند است اما بدیهی است که این اقدام در شرایط رکود اقتصادی جهان و رکود تورمی اقتصاد ایران بر شدت بیکاری می افزاید و دامنه رکود گسترده تر می شود.پایین آوردن نرخ تورم الزاماتی دارد از جمله اینکه علت و یا عوامل تورم موجود را در چه بدانیم و اولویت اقتصادی و جهت گیری سیاستها چگونه باشد؟ دستکم اینکه دولت و بانک مرکزی باید اگاه باشند که تورم کنونی تا چه اندازه ناشی از فشار نقدینگی و تقاضا ، فشار هزينه ( تورم ركودي) و یا ساختاری است یا اینکه رابطه بیکاری و تورم ، تورم و نرخ بهره چگونه دیده می شود؟ بی گمان محدود کردن ماهیت و علل تورم در اقتصاد ایران به سیاستهای پولی و نادیدن نقش سیاستهای اقتصادی خارج از اختیارات بانک مرکزی نظیر سیاستهای مالی و بودجه ای و سیاستهای تجاری باعث عقیم ماندن برناه های احتمالی برای کاستن از شدت تورم خواهد شد. قبول کنیم که تورم موجود محصول خاص اقتصاد ایران است. براساس آمار جهاني در سال 2007 ، در بين 180 كشور جهان، نرخ تورم در ايران تنها از چهار كشور (اريتره، گينه، ميانمار و زيمبابوه) كمتر بوده است و حتي كشورهايي مانند تركيه، عراق و افغانستان نيز نرخ تورمي كمتر از ايران داشته اند.اقتصاد ایران گوییا با تورم یک رقمی بیگانه است و به نظرم دلیل را در را در نگرشهای متضاد حاکم بر اقتصاد ایران و دولت گرایی افراطی فضای تصمیم گیری و اجرایی کشور باید دانست.از این رو افتادن در دام و دور تسلسل باطل در برخورد با تورم باعث شده تا راه گم شود و بی راهه ها ، راه بنماید. خوب به یاد دارم مرداد 1384 که برنامه دولت نهم قبل از شکل گیری کابینه رونمایی شد ، راهبرد اقتصادی دولت اشاره نغزی داشت به آینده.در برنامه یاد شده آمده است : خوداتكايي در توليد، فعال نمودن ظرفيتهاي اقتصادي، توليد براي صادرات، توزيع عادلانه ثروت، ايجاد اشتغال، محروميت زدايي، رفع تبعيض و  ارتقای قدرت خريد مردم و رفاه اجتماعي»  راهبرد اقتصادی دولت نهم است و قول دادن تا کابینه 70 میلیونی دولت نهم همگام در جهت «كاهش تورم و نرخ سود بانكي با هدف افزايش قدرت خريد مردم و تقويت توليد» گام بردارند. نرخ سود بانکی پایین امد به دستور، اما نرخ تورم پایین نیامد که نیامد چرا که تورم دستور پذیر نیست و چون دماسنجی دمای بدن اقتصاد را نشان می دهد.اکنون باید دید بسته سیاستی و نظارتی بانک مرکزی مهار تورم را هدف قرار داده است یا جز این هدفی را دنبال می کند.محمود بهمنی رییس کل بانک مرکزی امروز رودروی خبرنگرارن قرار است بازگو کننده سیاستهای پولی سال اری باشد و او نیک می داند که دو رییس کل قبلی نیز قربانی تضاد ها و تناقضهای سیاستهای کلان اقتصادی دولت شدند.چه اینکه ابراهیم شیبانی رییس کل اسبق روز رفتن گفت: تورم دشمن همه خوب هاست زیرا باعث از بین رفتن اعتماد، معنویت، كیفیت، تولید، اخلاق و باعث ایجاد رانت و چانه زنی‌ها خواهد شد.یا اینکه برنامه تحول طهماسب مظاهری رییس کل سابق نیز بر مدار تعیین نرخ سود بانکی بر اساس نرخ تورم راه به جایی نبرد جز اینکه سیاستهای انقباضی اش چالشهای دورن دولت را فزون تر کرد و سرانجام باعث برکناری اش شد. باوردارم مهار تورم از عهده بانک مرکزی بر نمی آید چه اینکه اختیاری ندارد و این مهم را باید از دولت خواست هرچند در قانون نوشته باشند بانک مرکزی مسوول است.تورم اقتصاد ایران را در شرایط دشوار قرار داده و بسیاری از متغیرهای اقتصادی را از قاعده بیرون ساخته است.آیا اقتصاد ایران متشنج می شود؟