باغبانی
سلماني در اين باره مي گويد: رويش خرما به طور معمول در عرض جغرافيايي (29 تا 39 درجه عرض شمالي) خاصي امكان پذير است و هم اكنون در كشورهاي اروپايي از جمله ايتاليا و فرانسه انجمن هاي دوستداران نخل تشكيل شده است و انواع نخل ها را در باغ هاي بتانيك (گياه شناسي) داير كرده اند. اين استاد دانشگاه مي افزايد: در منطقه خور و بيابانك با سابقه چند هزارساله كشت و نگهداري  نخل، در گذر زمان گونه هايي سازگار با محيط و اقليم منطقه توليد شده كه به لحاظ تنوع نيز بسيار متنوع هستند و براي نمونه بيش از 60گونه خرما در بياضه شناسايي شده و بسياري از روستاهاي ديگر نيز وضعيتي مشابه دارند. وي با اشاره به نقش خرما از ابعاد مختلف مي گويد: برخي انواع خرما بار فرهنگي خاصي داشته و براي نمونه سمنوي ايام عيد نوروز از يك نوع خرماي مخصوص تهيه مي شده و علاوه بر اين ذخيره خرما براي طول سال و حتي سال هاي بعد با استفاده از نوعي خاص امكان پذير بوده و همين عامل قرن ها باعث بقا و ماندگاري مردم در منطقه شده است. تنوع گونه هاي مختلف خرما در منطقه مزاياي ديگري نيز داشت و چنانچه يك نوع خرما دچار آفت مي شد، نوع ديگر بدون آفت باقي مي ماند و نياز مردم برطرف مي شد. معمولا نخل هاي مرغوب در برابر آفات آسيب پذيرتر و به نگهداري و مراقبت بيشتر نيازداشتند و گونه هاي نامرغوب نيز مقاومتر بوده و به مراقبت كمتري نياز داشتند. از اين رو همين تنوع شرايطي را فراهم مي كرد تا طبقات مختلف هر يك به فراخور درآمد و توان مالي بتوانند خرماي مورد نياز خود را انتخاب و تهيه كنند. به اين معنا كه افراد توانمندتر، خرماي قصب و كرماني و خارك و سايرين نيز از انواع ارزانتر مانند خدشكن و مشكي و زارشكي استفاده مي كردند.درخت خرما همواره از اهميت و بار فرهنگي، اقتصادي و معيشتي برخوردار بوده و علاوه بر مصارف غذايي از شاخ و برگ آن ده ها محصول ديگر از جمله، حصير، بادبزن، كلاه، طناب، ظروف نگهداري مواد غذايي و حتي سوخت تهيه مي شده است. از اين رو احياي دوباره صنايع جانبي و استفاده از شاخ و برگ آن در صنايع نئوپان سازي، از يك سو در امر اشتغال زايي و از سوي ديگر هرس شدن طبيعي و تدريجي ناشي از توسعه اين صنايع، در سالم سازي و آفت زدايي نخلستان هاي منطقه موثر خواهد بود.وي با اشاره به نقش درخت خرما در زندگي مردم منطقه به نقل از حكمت يغمايي نويسنده و پژوهشگر در زندگي و امور مربوط به كويرنشينان مي گويد: ما از بدو تولد و دوران كودكي كه در گهواره هاي تهيه شده از شاخ و برگ درخت خرما مي خوابيم و تا دم مرگ كه با چوب جريدتين تهيه شده از ساقه درخت خرما در قبر آرام مي گيريم، با درخت خرما همراه هستيم و نقش آن را در زندگي مان احساس مي كنيم. درخت خرما نسبت به ساير درختان، يك حالت تقدس براي مردم داشته و حتي در برخي نقاط كشور براي شمارش درخت خرما در كنار اصله حتي از واژه نفر نيز استفاده مي شود و اين موضوع در برخي مناطق جنوب كشور معمول است و علاوه بر اين در بسياري مناطق براي قطع درخت، واژه هايي همچون كشتن ، قرباني كردن و سربريدن به كار مي رود.به گفته وي مردم همواره براي نخل احترام فوق العاده اي قائل بودند و براي نمونه اگر نخلي در زميني قرار داشت كه مي خواستند در آن خانه سازي كنند، نخل قطع نمي شد و قطع درخت مانند كشتن انسان حرمت داشت. تصاويري كه از طبس قبل از زلزله وجود دارد، نشان مي دهد كه در مواردي نخل حتي معماري ساختمان را تعيين مي كرد و به همين خاطر ساختمان را به گونه اي طراحي و بنا مي كردند كه نخل هم جاي خودش را داشته باشد. در مواردي نخل حتي بيرون از سقف برخي ساختمان ها ديده مي شد و معماري تابع نخل بود و نمونه هاي اين را در كتاب طبس شهري كه بود مي توان ديد. سلماني فراتر از اين، كشاورزي منطقه خور و بيابانك را نيز متاثر از درختان نخل مي داند و مي گويد: كشاورزي اين منطقه از نوع مطبق مي باشد، به اين معنا كه ابتدا درختان نخل توليد شده و در سايه آنها درختان ميوه رشد كرده و سپس ساير غلات و حبوبات و گياهان در سايه آنها صورت مي گرفت و به بيان ديگر بقاي همه آنها به حيات نخل بستگي داشت.علاوه بر اين درختان خرما در منطقه به عنوان يك بادشكن جلوي آسيب هاي ناشي از هجوم باد و شن هاي روان به مزارع را مي گيرد و حتي با فرض اينكه برخي درختان فاقد ارزش غذايي باشند، ولي از اين لحاظ براي مزارع اهميت دارند و باعث مي شوند تا درختان مرغوب خرما و حتي ساير درختان در سايه آنها بتوانند رشد كنند و كشاورزي امكان پذير شود. وي معتقد است كه نابودي درختان بومي سبب از بين رفتن فرهنگ نخل در منطقه خواهد شد و با از بين رفتن گونه هاي مختلف درخت خرما، اسامي خرما و اجزاي آن، تنوع واژگان مربوط به نخل به عنوان واژگاني كه همواره بار فرهنگي با خود به همراه داشته نيز از بين مي رود.به اعتقاد وي، خرما در دوره هاي خشكسالي و ترسالي، همواره نقش تنظيم كننده در زندگي مردم منطقه داشته و نخل هاي هميشه سبز (به طور طبيعي) مانند جزايري سبز در كوير زرد خودنمايي مي كرده و سبزي كوير ناشي از همين درختان است. علاوه بر اين خرما، درختي متعادل است، يعني بين برگ ها و چتر و تنه آن نوعي قرينه وجود دارد كه معمولا در ساير درختان اين ويژگي ديده نمي شود و همين تعادل روحي، چشم نوازي خاصي را به وجود مي آورد كه تاثير بسيار خوبي بر روح و روان انسان مي گذارد. وي معتقد است واريته  ها و گونه هاي مختلف نخل و تنوع آن در طبيعت، خود به خود و به طور اتوماتيك در طول تاريخ انجام شده كه اگر بخواهيم اين گونه ها را در آزمايشگاه توليد كنيم، شايد با صرف ميليارد ها تومان هزينه هم امكان پذير نباشد و حتي با فرض توليد، تضميني براي كيفيت و كميت و سازگاري گونه هاي جديد با محيط و اقليم منطقه وجود ندارد.وي مي افزايد: آسيب ديدگي برخي گونه هاي ارزشمند نخل كه به صورت ذخاير و ميراث ژنتيكي گياهي در منطقه وجود دارد، بر اثر پيامدهاي ناشي از مهاجرت و كاهش جمعيت روستاها و تغيير معيشت مردم و از هم پاشيدگي نظام اداره روستاها و نبود متولي مشخص، چند سالي است كه تشديد شده و به دليل برخي بي توجهي ها نسبت به قطع گونه هاي بومي و جايگزيني آنها با برخي گونه هاي غير بومي، رو به نابودي است. سلماني مي افزايد: اكنون جاي اين سوال باقي است كه وقتي دولت براي تثبيت شن و بيابان زدايي به عنوان يك كار ارزشمند با صرف هزينه هاي فراوان اقدام به تاغ كاري مي كند، چگونه است كه توجهي به اين گنجينه ژنتيكي گياهي موجود در منطقه ندارد.سلماني مي گويد:  مشكل كنوني نخل هاي منطقه نوع و گونه درختان موجود نيست زيرا همين درختان تا چند سال پيش محصول بسيار مرغوبي توليد مي كردند، ولي به دنبال رهايي و تا حدودي بي صاحب ماندن نخل ها و هرس نشدن به موقع آنها دچار انواع آفت ها شدند و به تدريج مرغوبيت محصول آنها كاهش يافت. بنابراين با وجود چنين مشكلي، چه تضميني وجود دارد كه با قطع گونه هاي بومي و جايگزيني گونه هاي جديد، آنها نيز دوباره دچار انواع آفات نشوند. از اين رو بايد به جاي معلول، علت را از بين برد و براي دفع آفات خرما نياز به هرس يكپارچه و همزمان درختان منطقه است و شايد لازم باشد كه دولت براي اين كار حتي سوبسيد بپردازد. زيرا براي حفظ و نگهداري گونه هاي موجود با توجه به پيامدهاي اكوسيستمي، تنها سود اقتصادي نبايد مد نظر باشد. يادآوري نقش دولت در اين زمينه از جوانب مختلف از جمله توزيع جمعيت و تاثير آن در برقراري امنيت نيز اهميت دارد،  به اين معنا كه دولت بايد براي هدايت برنامه اي مدون به منظور جلوگيري از نابودي نخل هاي منطقه به عنوان سربازان بي جيره و مواجب كوير كه قرن ها در برابر بيابان زايي و هجوم شن هاي روان مقاومت كرده و در گذر زمان ياور مردم كوير بوده و ساكنان را در منطقه نگه داشتند و به تبع آن موجب برقراري امنيت در پهنه كوير مركزي ايران شدند، ياري برساند و نگذارد نخل هاي وفادار، از فرط آفت و بيماري، با قامتي ايستاده بميرند و يا به ضربه تبر در دل كوير تفتيده بر خاك بيفتند.به گفته وي، با احياي اكوتوريسم خرما در منطقه و احياي صنايع و فرآورده هاي توليدي از شاخ و برگ درختان نخل، مانند بادبزن، حصير، كلاه، جارو، طناب و زنبيل و ... به شكل سنتي و فروش آن مي توان شاهد ايجاد نوعي اشتغال و همچنين سلامت نخل هاي كوير بود و براي صنعت توريسم نيز نوعي جذابيت ايجاد كرد. چشم اندازدكتر محمد سلماني استاد دانشكده جغرافياي دانشگاه تهران با اشاره به اهميت حفظ و نگهداري نخلستان هاي بومي، از گونه هاي نخل منطقه خور و بيابانك (از توابع شهرستان نايين) به عنوان ميراث ژنتيكي ارزشمند نخل هاي كوير ياد مي كند و مي گويد: در اين منطقه گونه هايي از نخل هاي مرغوب و سازگار با محيط وجود دارد ولي چند سالي است مورد بي مهري قرار گرفته و دچار آسيب جدي شده است و تداوم اين روند در آينده منجر به از بين رفتن آنها خواهد شد كه در اين صورت، حتي با صرف ميليارد ها تومان هزينه و سال ها تلاش، نمي توان اين گونه هاي بومي را در آزمايشگاه ها توليد كرد.