مينوز لكه مارپيچي برگ
Lyonetia clerkella
(Lep: Lyonetiidae)
اين حشره در استانهاي تهران، مركزي، خراسان، آذربايجان، كردستان، باختران و اصفهان روي سيب، گلابي، به، گيلاس، آلبالو، گوجه، آلو، زالزالك و ازگيل ديده شده است.
زيستشناسي
تعداد نسل آن مانند گونه قبل ميباشد. زمستان را به صورت حشره كامل در پناهگاههاي مختلف از جمله زير پوستكهاي تنه و شاخهها، لابهلاي برگهاي ريخته، زير بقاياي گياهي و داخل دالانهاي خالي حشرات چوبخوار و پناهگاههاي مختلف موجود در خاك ميگذراند. خروج حشرات كامل در بهار با باز شدن جوانههاي برگ هم زمان ميباشد. در اين زمان گلها هنوز نشكفتهاند. به نظر ميرسد كه حشرات كامل به محض خروج بدون اينكه تغذيهاي بنمايند، جفتگيري ميكنند.
تخمها به صورت انفرادي در سطح زيرين برگ گذاشته ميشوند. حشره ماده تخم خود ار زير اپيدرم ميگذارد. اولين دالانهاي لاروي را ميتوان بلافاصله پس از گل ديد. دالان لاروي باريك و بلند و مارپيچ است. طول اين دالانها گهگاه از ده سانتيمتر نيز تجاوز مينمايد. خسارت ناشي از لاروهاي اين نسل ناچيز است كه علت اصلي آن را بايد تلفات شديد حشرات كامل در طول زمستان دانست.
شفيره خارج از دالان لاروي و داخل پيله سفيد رنگي به شكل گهواره كه در چهار گونه خود بوسيله تار به سطح برگ چسبيده است، تشكيل ميشود. لارو براي شفيره شدن معمولاً برگهايي را انتخاب ميكند كه عاري از دالان لاروي باشند. لاروها معمولاً به صورت گروهي در يك مكان شفيره ميشوند. شفيرهها در هر دو سطح برگ ديده ميشوند. ولي در كل تعداد آنها در سطح زيرين برگها بيشتراز سطح روئي است.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفيقي با مينوزها
اين آفت داراي دشمنان طبيعي متعددي است كه در برنامه مبارزه تلفيقي بايد به آنها توجه داشت و با جلوگيري از سمپاشيهاي بيرويه نسبت به حفظ و حمايت آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه يكديگر است به عبارت ديگر در نقاط بسيار مرتفع (2200 متري) همه آنها دو نسل و در نقاط بينابيني (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقي شبيه كرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پايان نسلها در همه نقاط تحت بررسي تقريباً مشابه ميباشد.
با توجه به موارد فوق به اين نتيجه ميرسيم كه در زمينه مبارزه شيميايي بر عليه اين مينوزها ميتوانيم مبارزه را بر اساس مهمترين آنها در منطقه برنامهريزي نمود و همه را به عنوان يك گونه تلقي نماييم. اصولاً در مورد مينوزها و بر اساس تجارب ساليان اخير اگر مبارزه خوب انجام شود حتي در نقاطي با چار نسل حداكثر دو سمپاشي كافي خواهد بود. نكتهاي كه از اهميت زيادي برخوردار نباشد بهتر است كه در صورت لزوم مبارزه را روي نسل دوم پياده كرد و در آن صورت اين سمپاشي را ميتوان با سمپاشي عليه نسل اول كرم سيب تلفيق نمود. در همين رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چنداني از نظر زماني با زمان مبارزه با نسل دوم كرم سيب نخواهد داشت. يك چنين تلفيقي را در نقاط دو و چهار نسلي نيز ميتوان در مورد كرم سيب و اين مينوزها انجام داد. ولي اگر در ارتفاعات مبارزه عليه نسل اول مينوزها الزامي باشد در آن صورت ميتوان سمپاشي عليه آنها را با سمپاشي عليه ليسهها كه در نقاط مرتفع تقريباً از جمعيتي قابل توجه برخوردارند تلفيق نمود.
عمليات شخم پاييزه پس از ريختن برگها نيز ميتواند از تراكم آفت بكاهد
منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )