نقش قارچ ها در اصلاح اراضي آلوده به سرب در فرآيند گياه بهسازي
نقش قارچ ها در اصلاح اراضي آلوده به سرب در فرآيند گياه بهسازي خلاصه مقاله: با افزايش آلودگي ناشي از سرب در نتيجه فعاليت هاي طبيعي و صنعتي توسط انسان، اكوسيستم ها در معرض خطر آلودگي قرار دارند . در پاكسازي خاك آلوده مي توان از روش هاي شيميائي، فيزيكي و بيولوژيكي استفاده كرد . اما هيچ كدام از اين روش ها به آساني بكارگيري گياهان نيستند . گياه بهسازي يك شيوه پاكسازي و درمان براي خاك هاي آلوده معرفي شده است كه هم كم هزينه بوده و هم از لحاظ تكنولوژيكي غير فني است . يكي از روش هاي اين فرايند، برانگيختن گياهي 3 مي باشد كه در اين روش قابليت دسترسي عناصر سنگيني مانند سرب تحت تاثير فعاليت قارچي موجود در ريزوسفر براي گياهان فراهم مي گردد . همزيستي ميان گياهان و قارچ هايي چون آربوسكولار ميكوريزا در جذب سرب بسيار گزارش شده است (2). كلوني زايي ميكوريزا بر روي ريشه گياهان باعث افزايش سطح ريشه براي جذب سرب مي گردد . بنابراين عنصر سرب بيشتري از اين طريق جذب شده و به گياه ميزبان انتقال مي يابد . اين پديده در بسياري از نقاطي كه گياهان بر روي خاك هاي داراي عناصر سنگين رشد كرده اند، گزارش شده است(4و8). پژوهندگان بسياري اسپورهاي قارچ ميكوريزا آربوسكولار را مانند Glomus و Gigaspora در جايگاه هاي آلوده به عناصر سنگين جداسازي كرده اند (5) پائولوسكا و همكاران (1996) در مطالعه اي بروي خاك غني از سرب در هلند مشاهده كردند كه در اين خاك ها اسپورهاي چندين گونه از قارچ ها حضور دارند(4) بنابراين حضور قارچ و اسپور آنها در خاك هاي آلوده آشكار مي شود . گالي و همكاران در سال 1994 بردباري گياهان در برابر عناصر سنگين و محافظت از ريشه گياهان را به حضور قارچ ها در خاك هاي آلوده نسبت دادند . اگر چه كارآيي اين حفاظت به گونه قارچ و نوع عناصر سنگين كه براي گياه سميت ايجاد مي كند، وابسته است . براي نمونه در يك بررسي، با وجود قارچ ميكوريزا آربوسكولار هيچ گونه سميتي مشاهده نشد (3) ويسن هورن و همكاران در سال 1992 در بررسي خود به اين نتيجه رسيدند كه هيچ گونه اثر منفي بروي تعداد اسپورها و كلوني ميكوريزا گياه ذرت در اثر وجود عناصر سمي ديده نشد (8) اثر حفاظتي قارچ براي گياه بدين صورت است كه كلوني ميكوريزا براي ريشه و تمامي سطوح افزايش مي يابد تا بتواند عناصر مفيد و حتي عناصر سنگين را جذب كند و بدين طريق جذب عناصر سنگين براي گياه يك اثر مثبت تلقي مي گردد . حتي اگر گياه قادر به فرا انباشتي باشد، قارچ نقش يك واسطه را براي جذب عناصر سنگين بازي خواهد كرد (2) سير و همكاران در سال 1999 با استفاده از چندين گونه قارچ پست محيط داراي سنگ معدن سرب نتيجه گرفتند كه قارچ آسپرژيلوس نيجر مي تواند به ميزان بيشتري نسبت به ديگر قارچها سرب را از محيط جذب كند ).6) بنابراين چنين فرآيندي مي تواند در تكنيك هاي اصلاح فلزات سمي خاك بكار آيد . از اين گونه قارچ ها مي توان در زيست بهسازي خاكهاي آلوده به عناصر كمياب كمك گرفت . قارچ ها توانايي جذب عناصر سنگين را دارند بدون اينكه خود خسارتي ببينند . نقش قارچ ها در اصلاح اراضي آلوده به سرب در فرآيند گياه بهسازي نويسنده‌گان: [ پروانه ابراهيمي ] - دانشجوي كارشناسي ارشد گروه خاكشناسي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا - همدان[ علي اكبر صفري سنجاني ] - استاديار و مربي گروه خاكشناسي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا - همدان خلاصه مقاله: با افزايش آلودگي ناشي از سرب در نتيجه فعاليت هاي طبيعي و صنعتي توسط انسان، اكوسيستم ها در معرض خطر آلودگي قرار دارند . در پاكسازي خاك آلوده مي توان از روش هاي شيميائي، فيزيكي و بيولوژيكي استفاده كرد . اما هيچ كدام از اين روش ها به آساني بكارگيري گياهان نيستند . گياه بهسازي يك شيوه پاكسازي و درمان براي خاك هاي آلوده معرفي شده است كه هم كم هزينه بوده و هم از لحاظ تكنولوژيكي غير فني است . يكي از روش هاي اين فرايند، برانگيختن گياهي 3 مي باشد كه در اين روش قابليت دسترسي عناصر سنگيني مانند سرب تحت تاثير فعاليت قارچي موجود در ريزوسفر براي گياهان فراهم مي گردد . همزيستي ميان گياهان و قارچ هايي چون آربوسكولار ميكوريزا در جذب سرب بسيار گزارش شده است (2). كلوني زايي ميكوريزا بر روي ريشه گياهان باعث افزايش سطح ريشه براي جذب سرب مي گردد . بنابراين عنصر سرب بيشتري از اين طريق جذب شده و به گياه ميزبان انتقال مي يابد . اين پديده در بسياري از نقاطي كه گياهان بر روي خاك هاي داراي عناصر سنگين رشد كرده اند، گزارش شده است(4و8). پژوهندگان بسياري اسپورهاي قارچ ميكوريزا آربوسكولار را مانند Glomus و Gigaspora در جايگاه هاي آلوده به عناصر سنگين جداسازي كرده اند (5) پائولوسكا و همكاران (1996) در مطالعه اي بروي خاك غني از سرب در هلند مشاهده كردند كه در اين خاك ها اسپورهاي چندين گونه از قارچ ها حضور دارند(4) بنابراين حضور قارچ و اسپور آنها در خاك هاي آلوده آشكار مي شود . گالي و همكاران در سال 1994 بردباري گياهان در برابر عناصر سنگين و محافظت از ريشه گياهان را به حضور قارچ ها در خاك هاي آلوده نسبت دادند . اگر چه كارآيي اين حفاظت به گونه قارچ و نوع عناصر سنگين كه براي گياه سميت ايجاد مي كند، وابسته است . براي نمونه در يك بررسي، با وجود قارچ ميكوريزا آربوسكولار هيچ گونه سميتي مشاهده نشد (3) ويسن هورن و همكاران در سال 1992 در بررسي خود به اين نتيجه رسيدند كه هيچ گونه اثر منفي بروي تعداد اسپورها و كلوني ميكوريزا گياه ذرت در اثر وجود عناصر سمي ديده نشد (8) اثر حفاظتي قارچ براي گياه بدين صورت است كه كلوني ميكوريزا براي ريشه و تمامي سطوح افزايش مي يابد تا بتواند عناصر مفيد و حتي عناصر سنگين را جذب كند و بدين طريق جذب عناصر سنگين براي گياه يك اثر مثبت تلقي مي گردد . حتي اگر گياه قادر به فرا انباشتي باشد، قارچ نقش يك واسطه را براي جذب عناصر سنگين بازي خواهد كرد (2) سير و همكاران در سال 1999 با استفاده از چندين گونه قارچ پست محيط داراي سنگ معدن سرب نتيجه گرفتند كه قارچ آسپرژيلوس نيجر مي تواند به ميزان بيشتري نسبت به ديگر قارچها سرب را از محيط جذب كند ).6) بنابراين چنين فرآيندي مي تواند در تكنيك هاي اصلاح فلزات سمي خاك بكار آيد . از اين گونه قارچ ها مي توان در زيست بهسازي خاكهاي آلوده به عناصر كمياب كمك گرفت . قارچ ها توانايي جذب عناصر سنگين را دارند بدون اينكه خود خسارتي ببينند .