شتهها
شتهها بعلت وسعت دامنه ميزبانهايشان حشرههاي معروفي هستند. دو گونه اصلي آنها جزو آفات مهم گياهان زينتي در گلخانههاي آلاسكا بحساب ميآيند. يكي شته سبز هلو (Myzus Persicae) و ديگري شته خربزه و سياه (Aphids gossypii)
اختلافهاي منطقهاي معمول هستند. در قسمتهاي مختلف آلاسكا مقاومت شتهها در برابر حشرهكشها، ترجيحات محصول و فعاليتهاي فعصلي متفاوت است. استراتژيهايي كه در برخي مناطق آلاسكا انجام ميگيرد ممكن است در ساير نقاط ايالت مؤثر نباشد. شتهها توانايي توليد مثل بطريق Parthen ogenesis (كلوني ماده) را دارند.
مادهها از مادهها بوجود ميآيند و هر ماده جديد توانايي توليد 100ـ50 شته جديد را دارد كه اين شتههاي جديد ظرف 10ـ7 روز قابليت توليد مثل را بدست ميآيند. اين تعداد حشره ميتواند قبل از عكسالعمل ما همه جا را فرا گيرد.
مقاومت به آفتكشها
IPM در آلاسكا در سرتاسر صنعت گلخانه، مقاومت شتهها را به آفتكشها ثبت كرده است. شبتهها به راحتي ميتوانند مقاومت به آفتكشها را توسعه دهند. شتهها بصورت ژنتيكي به تعداد مساوي حشره ماده توليد ميكنند و به آنها مكانيسمهاي مقاومت در برابر آفتكشها را ميدهند. و اين بستهها بر روي دامنه وسيعي از ميزبانها زندگي مينمايند. مقاومت به آفتكشها تقريباً هميشه در گلخانههاي آلاسكا وجود دارد.
مقاومت شتهها به آفتكشها بعلت كاربرد غلط و يا بيش از حد بوجود ميآيد. هرچه به ميزان بيشتري از حشرهكش استفاده شود مقاومت بيشتري در شتهها بوجود ميآيد. هرگز دوز را افزايش ندهيد. براي مثال با از بين بردن شتههاي حساس مستعد، يك مقاومت غير قابل مشاهدهاي بوجود ميآيد كه باعث تشكيل جعميت بزرگتري از شتهها ميشود. در نتيجه حشرهكشهايي كه در يك مقطع زماني جمعيت بزرگي از شتههاي مستعد را از بين ميبرد ديگر براي حشرات باقيمانده اصلاح شده و اكثر نژادهاي آن شته كاربردي ندارد.
صاحبان گلخانه اغلب مقاومت به شتهها را غير عمدي و با كاربرد نادرست بيش از اندازه مسموم بوجود ميآورند.
IP در آلاسكا اغلب مورد نياز كشاورزان نااميد قرار ميگيرد زيرا كه تلاش آنها اغلب براي مقابله با شتهها كاربردي ندارد. ما متوجه ميشويم كه در اين طور شرايط مقاومت زياي در شتهها وجود دارد. روشهاي سنتي كنترل شته بهيچ وجه در چنين شرايطي مؤثر نيستند. بنابراين يك روش تركيبي شامل مبارزه شيميايي انتخابي، مبارزه غير شيميايي و كنترل بيولوژيك بهترين روش براي مديريت شته ميباشد.
اگرچه اقدامات پيشگيرانه ميتواند در تأخير حمله مگس سفيد تأثير داشته باشد اما كشاورز بايد فرض كند كه گلخانه عاقبت به اين آفت مبتلا خواهد شد و بايد آمادگي اقداماتي جهت كنترل در زمان مناسب را داشته باشد.
كنترل بيولوژيك
گونههاي پارازيت مختلفي در هاوايي ظاهر ميشود. معمولترين گونهها Prospaltella transuena Timberlake و Encarsia Formosa Gahan. گونههاي ديگر عبارتند از:
Aleurodophilus Pergandiellus(Howard) و Eretmocerus nr.haldemani Howard گونههاي Encarsia Formosa و Encarsia Versicolor Giraut پارازيتهايي هستند كه مناسب با كنترل در شرايط گلخانهاي ميباشند.
حشرات ماده Encarsia در بدن مگس سفيد جوان يك عدد تخم ميگذارد. در نتيجه لارو پارازيت محتويات دروني ميزبان را (مگس سفيد) خراب و نابود ميكند و تنها چيزي كه از ميزبان باقي ميماند فقط Exoskeleton (پوشش خارجي بدن) است. (يك نشانه مطمئن و آشكار از اينكه پارازت در حال توسعه است تغيير رنگي است كه دو هفته پس از تخمگذاري زنبور پارازيت در بدن لارو اتفاق ميافتد. بدين صورت كه رنگ پوست مسن آخر لاروي سياه ميشود). زماني كه زنبور كاملاً رشد يافت، سوراخي در پوشش خارجي لارو و مگس سفيد ايجاد ميكند و بيرون ميآيد.
براي افزايش احتمال موفقيت كنترل بيولوژيك مگس سفيد گلخانه ميبايست به چندين نكته مهم توجه كرد. اكثر حشرهكشها (شامل حشرهكشهاي Residues) زنبورهاي Encarsia را ميكشد. استفاده از حشرهكشها ميبايست حداقل 2ـ1 هفته قبل از بكارگيري پارازيتها متوقف شود.
پيشآگاهي و رديابي
بازديد و بازرسي بصري الزامي است. بازرسيهاي مكرر براي يافتن فعاليتهاي اوليه شته در ميان گياهان بايد انجام شود. بازرسيهاي تصادفي گياهان در قسمتهاي داخلي و يا بيروني متكانهاي مشخص، جستجوي جوانههاي گل، قسمتهاي انتهايي رشد گياه و قسمتهاي زيرين برگهاي پاييني گياهان.
فعاليت حشره را در نوع مرحله رشد گياه را يادداشت نماييد. شتهها در برخي از محصولات به مراحل مشخصي از رشد حمله ميكنند، بعنوان مثال در سوسن در مرحله بسته بودن جوانهها اتفاق ميافتد. اگر هجومي از طرف شتهها اتفاق افتاد حتماً به مرحله رشد محصول توجه نماييد و در دفعات بعدي كاشت اين محصول آمادگي لازم را جهت مبارزه در همان مرحله از رشد گياه داشته با شيد.
اگر عسلك و باقيمانده پوسته بدن حشرات مشاهده شد، مشخص ميشود كه هجوم بطور كامل صورت گرفته. در مراحل آخر هجوم، شتهها پوسته خود را روي سطح برگ باقي ميگذارند و همچنين عسلك سختي را از خود ترشح و روي شاخ و برگ گياه قرار ميدهند كه باعث بد منظره شدن گياهان ميشود. پي بردن و يافتن اوليه هجوم آفت ميتواند مشكل باشد. شتهها از جوانهها، گلها و سطح زيرين برگهاي پاييني گياهان تغذيه ميكنند. شته سبز هلو داراي رنگ سبز كمرنگ هستند بهمين دليل شناسايي و تشخيص آنها زمانيكه در روي گياه قرار دارند، مشكل است.
حشرههاي بالغ بالدار غير منتظره ظهور مييابند. شتههاي بالغ بالدار در گلخانه پرواز ميكنند و از علفهاي هرز بيروني خود را به صورت محصولات ميرسانند. شتههاي بالغ بالدار را ميتوان بوسيله كاتهاي چسبنده زرد، منافذ و درها، شكار و Monitor رد.
در گلخانه اكثر شتهها ماده بدون بال هستند. اكثر شتههاي گلخانه بدون بال هستند، بنابراين كاتهاي چسبنده در زماني كه هجوم شروع شده است، ارزش كمي دارند.
كنترل بيولوژيك شتهها
موجودات زنده مدتهاست كه براي كنترل موفق گلخانههاي شته در آلاسكا مورد استفاده قرار گرفتهاند. نكته كليدي براي موفقيت مبارزه بيولوژيك عبارتند از تشخيص بموع و زودهنگام آفت، پيشگيري از انتشار و ايجاد جمعيت حشرات مفيد كه اثر زيادي در روي كنترل جمعيت شتهها دارد.
پارازيتهاي شته
بسياري از زنبورهاي micro – hymeroptera مثل Aphidus colemani، Aphidus matricariae، Aphidus ervi يا Aphidus abdominalis براي مبارزه بيولوژيك در آلاسكا بسيار شناخته شده هستند و بسياري از گونههاي شتهها را كنترل ميكنند. زنبور پارازيت تخم خود را در بدن شته بالغ ميگذارد. شتهاي كه بوسيله Aphidus پارازيت شده تبديل به يك جسد موميايي شده قهوهاي رنگ ميشود كه پس از 10 روز يك زنبور پارازيت جديد از آن خارج ميشود. Aphidus براي مبارزه با گروههاي كوچك شته و يا حتي شتههاي تكي جهت جلوگيري از افزايش جمعيت آنها بسيار مؤثر است.