نقش انگيزش در يادگيري
  نقش انگيزش در يادگيري در يادگيري کارآموزان و دانش آموزان، انگيزه مساله مهمي است به واقع بعضي متخصصان ايجاد انگيزه را از مسووليت هاي نخستين مربيان و معلمان مي دانند. با وجود برانگيخته شدن يادگيرندگان اين احتمال است که آنان تلاش کافي براي تسلط يابي نشان ندهند با تاسف گفتني است که حتي بهترين برنامه کارآموزي و آموزش سازماندهي شده هم در صورت نبود «انگيزه» در کارآموزان و دانش آموزان به بار نمي نشينند. هنوز هم افرادي هستند که پيشاپيش نشانه هايي از انگيزش در خود دارند انسان ها از ابتداي حيات خود تا واپسين دم حيات خودانگيختگي را با خود دارند انگيزش از ويژگي هاي هر موجود زنده اي است. ولي در مواردي ديده مي شود که يادگيرندگان دوست ندارند کاري که انجام مي دهند بنا بر خواسته معلمان يا مربيان باشند به هر روي آنان به طريقي برانگيخته مي شوند. بنابراين مربي و معلم بيش از آنکه نقش انگيزه زايي را ايفا کند به ايفاي نقش کنترل انگيزش يادگيرندگان و سوق دادن انگيزه ها براي يادگيري تکليف يا کار ويژه اي انجامد، يعني توجه آنان به نحوي جلب مي شود و انرژي شان براي انجام دادن فعاليت جدي هدايت مي گردد. انگيزه نيرويي دروني است که سبب مي شود به نحوي معين رفتار کنيم. گاه انگيزه غريزي و گاه از تصميمي منطقي است روي هم رفته گفتني است که آن ترکيبي از هر دو است تا حدودي انگيزش غريزي، نينديشيده و تا حدودي هم منطقي و انديشيده است، اغلب انگيزش خود محور و در خدمت شخصي است. انگيزه ها نيروي قوي در فرآيند يادگيري هستند. انگيزش نه فقط نيرويي هدايت کننده است بلکه گيج کننده هم هست. اگر نسبت به موضوعي انگيزه پيدا کنيد کار ديگري را که بايد انجام دهيد سبب سردرگمي خواهد بود، اين حالتي است که ترجيح مي دهيد کاري را پي بگيريد و از سوي ديگر مجبوريد کار ديگري را برگزينيد. انگيزش به فراگيرندگان نيرو مي دهد. اين نيرو سبب مي شود که آنان فعال و درگير در کار و مسوول شوند. انگيزش عاملي براي پافشاري در کار و تداوم فعاليت است. انگيزش هدف  محور است، انگيزش يادگيرندگان را براي تکميل کردن کار و برآورد درک يک هدف عيني مطلوب رهنمون مي سازد. انگيزش انتخابي است. انگيزش تعيين مي کند که انجام دادن چه فعاليتي را بايد پذيرفت. همچنين معين مي کند که تکليف يا کار  چگونه انجام مي شود. انگيزش اولويت را مشخص مي کند. انگيزش به رفتار يادگيرنده الگو مي دهد، انگيزش به فعاليتها سازمان مي دهد بر نيروي کار و کارايي مي افزايد و سبب پديد آوري نقشه يا طرح مي شود. آثار چهار عامل پشتکار جهت يابي اولويت بندي و رفتار برنامه ريزي شده براي يادگيري ضروري است. آنها منبع غني اي را پديد مي آورند که مربيان و معلمان و يادگيرندگان مي توانند از آن بهره مند گردند. اضطراب و انگيزش  آنگاه که بر شدت انگيزش افزوده مي شود تنش و اضطراب هم تشديد مي شود. چنين افزايشي بر حالا ت عاطفي و نواخت عضلا ني فرد اثر مي گذارد. هر دو حالت در آموزش  آثاري به جاي مي گذارند آنها بر فراگيري دانش،  مهارت ها و نگرش ها اثر مي گذارند. روي هم رفته اضطراب بر عملکرد فرد آثار مثبت و منفي دارد. اکثر دانش آموزان مي توانند با حد معقولي از اضطراب سازگار گردند ولي تنش بيش از اندازه مخرب و ناتوان کننده است. به بيان بهتر با تنش زياد نمي توانيم به مدت طولا ني کاري که مي توانستيم انجام دهيم به عمل درآوريم، اضطراب زياد فرد دانش آموز را از دستيابي به مهارت محروم مي کند. از سوي ديگر فقدان تنش هم تضعيف کننده است. نبود تنش سبب انحراف توجه يادگيرندگان مي شود، اين امر سبب مي شود چالش ها از بين برود و فعاليت ها جذابيت خود را از دست بدهند. به مثابه يک قاعده کلي، روشن است که زماني عملکرد  کارايي نشان مي دهد که حد متعالي از اضطراب در کار باشد نقش نبايد بسيار زياد و هم بسيار کم باشد، زماني که دانش آموزان بسيار نگران  يا بي خيال اند عملکرد آنان رو به زوال مي رود چنين رابطه اي را مي توانيم طبق بررسي هاي به عمل آمده در نمودار نشان دهيم. اهميت دادن به تفاوت هاي فردي در آموزش، اثربخشي آموزشي را بيمه مي کند در اکثر نظام هاي آموزشي تفاوت هاي فردي ناديده گرفته مي شود. ناديده گرفتن تفاوت هاي فردي در آموزش يا هر فعاليت ديگر سبب مي شود به افرادي که  خصايص همانند ندارند با يک ديد کلي نگريسته شود. در پذيرش يک انگيزه نگرش و فکر عواملي همچون هوش، عاطفه و توانمندي جسمي تاثير مي گذارند همچنين فراگيرندگان از نظر سرعت آماده شدن و برانگيخته شدن براي يادگيري در يک سطح نيستند بنابراين در تدوين هر برنامه آموزشي با طراحي تجارب يادگيري بايد تا حد امکان تفاوت هاي فردي را مورد توجه قرار داد. از ديد انگيزش و آمادگي براي يادگيري، افراد دانش آموز به دلا يلي که در زير مي آوريم با هم تفاوت دارند: 1- استعداد و توانايي 2- داشتن مهارت و انگيزش 3- شخصيت و سبک يادگيري در برنامه ريزي هاي آموزشي، نخست بايد تفاوت هاي فردي شناخته شوند. سپس بر پايه توانايي هاي فراگيرندگان طرح آموزشي تدوين گردد. بي شک اگر برنامه هاي آموزشي به گونه هاي متفاوت تنظيم گردد معلمان راحت تر مي توانند تفاوت هاي فردي دانش آموزان را رعايت کنند.  تفاوت در استعداد و توانايي  هر يک از فراگيرندگان استعداد و توانمندي هاي خاصي دارند و توان آنان براي انجام دادن کارهاي متعدد  يکسان نيست بي شک ژنتيک در به وجود آوردن تفاوت ها نقش زيادي دارد ولي فرصت ها نيز در پرورش افراد مهم اند. براي مثال پژوهش هاي اخير نشان داده است که اغلب زنها توانايي کلا مي بيشتري از مردها دارند در حالي که مردها در انجام دادن اموري که به تجسم فضايي نياز دارند تواناترند. در هر حال آموزش اين تفاوت ها را کم رنگ تر مي کند، فرصت ها نوع توانايي را معين مي کند، زماني که تفاوت ها شناخته شدند گام بعدي براي از بين بردن تفاوت ها خواهد بود. معلمان وظيفه دارند آثار منفي بر استعداد و توانمندي را به حداقل برسانند.  دانش ، مهارت و نگرش ها  انسان ها نه تنها از نظر توانايي و استعداد متفاوت اند بلکه از نظر دانش و استعداد نيز با هم تفاوت دارند. برخي افراد دانشمندتر و برخي ديگر ماهرتر از ديگران هستند. بسياري از تفاوت ها از تجارب فرصت ها يادگيري و توانايي ها ناشي مي شود. گاه تفاوت با آموزش و پرورش نيز ارتباط مي يابد. بهتر است معلمان پيش از هرگونه آموزش توانايي فراگيرندگان را براي انجام دادن کارهاي ويژه تعيين کنند آنان بايد مشخص کنند که براي تسلط به مهارتي لا زم است که چه کارهايي انجام دهند و پيش از شروع آموزش فراگيرندگان داراي چه استعدادي هستند؟ معلم با تجربه براي اجراي آموزش موثر به سوال هايي درباره دانش آموز پاسخ مي دهد و آموزش را بر مبناي آنها بنيان مي گذارد. اطلا عات در زمينه دانش،  مهارت و نگرش به يادگيرنده را مي توان از راه هاي مشروح زير به دست آورد: 1- مصاحبه کردن با افراد خانواده معلمان پيشين 2- تعيين تجارب عملي ونظري  پيش فراگيرنده 3- تعيين اين که چرا فراگيرنده براي کلا س هاي جبراني ثبت نام کرده است. 4- مصاحبه با تک تک فراگيرندگان و تعيين نيازهاي يادگيري آنان از ديد خودشان 5- سنجش استعداد مهارت و دانش،  دانش آموزان 6- مشاهده ميزان استفاده دانش آموزان از دانش و مهارت و استعدادشان از روزهاي اول مدرسه اگر به اين شيوه ها عمل شود نيمرخ صحيح و مناسبي از مجموعه توانايي هاي فراگيرندگان به دست مي آيد، هميشه بايد به  خاطر داشت که کسب اطلا عات از چندين منبع موثق تر از کسب آنها تنها از يک منبع است.  شخصيت و سبک يادگيري  شخصيت عامل بسيار مهمي در يادگيري و آموزش است، اما آثار آن کمتر به شيوه رسمي مورد بررسي قرار گرفته است. با وجود اين مي توان گفت که ممکن است شخصيت از راه هاي متعدد فرآيند ياددهي يادگيري را تحت تاثير قرار دهد.  شخصيت سبک يادگيري و سبک کار گروه هاي آموزشي که فراگيرندگان به آن تعلق دارند و تغيير مي دهد. نگرش فراگيرندگان پرکار و مسووليت پذير و فراگيرندگان تنبل به کار بسيار متفاوت است، دانش آموزاني که عزت نفس بالا يي دارند کاوشگر داراي پشتکار و خستگي ناپذير آنان ممکن است مدتها خود را در موضوعي دگرگون سازند و دست به ابتکار بزنند ولي فراگيرندگاني که عزت نفس کمي دارند، تلا ش نمي کنند کار خود را به ديگران واگذار کنند و پرخاشگرند. محيط هاي يادگيري فراگيرندگاني  با خصايص فردي گوناگون را مي پذيرند، بنابراين بايد فرصت هاي رشد براي هريک از آنها فراهم شود. آموزشگاه ها بايد به نحوي سازمان يابند و برنامه ريزي شوند که فراگيرندگان تشويق شوند تا به شخصيت بالغي راه يابند. معلمان مي توانند با برنامه ريزي خاص خود فراگيرندگان را در مسير فعاليت هاي مشروح زير قرار دهند: فراگيرندگان را در جريان آموزش،  فعال قرار دهند. فراگيرندگان را به انجام دادن تکاليف علا قمند کنند. فراگيرندگان را براي يادگيري مسوول سازند.فراگيرندگان را در مورد کنش هاي خود دقيق کنند. فراگيرندگان را براي انجام دادن فعاليت هاي بعد آماده سازند.  سن و تجربه  سن و تجربه نبايد در آموزش مورد مسامحه قرار گيرد. فراگيرندگان در نظام آموزشي رسمي در سن رشد قرار دارند. هر سال جديد براي فراگيرنده دنياي جديدي است. تحولا ت جسماني و هوشي در فراگيرندگان توجه بيشتري مي طلبد. معلمان در هر پايه تحصيلي بايد درباره فراگيرندگان آن پايه و دانش کافي داشته باشند،  داشتن برنامه نسبت به فراگيرنده سبب مي شود معلم در تدوين برنامه درسي فراگيرنده را از نظر توانايي هاي هوشي عاطفي و حرکتي در نظر بگيرد.فراگيرندگان از محيط هاي گوناگوني به مدرسه ميآيند به اين سبب هر يک از آنان داراي پيشه خاص خود هستند، طبقات اجتماعي پايين، متوسط و بالا  از نظر تجاربي که براي  فراگيرندگان تدارک مي بينند متفاوت اند.معلمان بايد در برنامه ريزي براي تدارکات تجارب يادگيري به گذشته هر يک از فراگيرندگان توجه داشته باشند وجود فراگيرندگان با تجربه و کم تجربه و همچنين فراگيرندگاني که پايه را تکرار مي کنند امري انکار ناپذير است. با توجه به ويژگي هاي فراگيرندگان بهتر است موارد اشاره شده در زير در آموزش مد نظر قرار گيرد.الف - فراگيرندگان کم تجربه و با تجربه را در گروه هاي مشترکي قرار دهيم، معمولا  فراگيرندگان تکرار کننده پايه احساس سرخوردگي مي کنند و به شورش تمايل دارند براي از بين بردن روحيه دفاعي آنان در کلا س بايد از نقاط قوت آنها استفاده کرد.ب - بايد فضايي آکنده از صميمت ايجاد کرد واز هر گونه اشتباهي پرهيز داشت. آموزش با استفاده از مطالعات موردي، آموزش برنامه اي، مطالعه مستقل، شبيه سازي ها، اسلا يد و نوار مفيد خواهد بود.ج - دانش و مهارت هاي جديد به تدريج ارائه شود، براي ارائه مهارت هاي جديد مرور مطالب تمرين و تثبيت اساس کار است.  تفاوت هاي فردي و سنجش  هر فعاليت آموزشي بدون اندازه گيري بدون داد فرايند آموزشي ناتمام است اندازه گيري عملکردها ميزان اثر بخشي هر جريان آموزشي  را تعيين مي کند استعداد توانايي هاي ويژه دانش، مهارت و نگرش به ميزان خاصي براي يادگيري فراگيرنده اثر مي گذارد. بنابراين يادگيري هر فرد با فرد ديگر متفاوت خواهد بود برخي شاخص هايي که به آنها اشاره شد مجموعه ويژگي هايي در افراد ايجاد مي کنند تعدادي از موارد به شرح زير است.برخي فرايندگان موفقيت و شکست خود را ناشي از توانمندي خود  نمي دانند و آن را به عوامل خارجي نسبت مي دهند.فراگيرندگان از نظر توانايي جسمي هوشي و عاطفي متفاوت اند.فراگيرندگان کلا س براي انجام دادن تکاليف درسي و تکاليف منزل به يک سطح توانايي ندارند.تفاوت در توانايي ها ايجاب مي کند که هر فراگيرنده با توجه به توانايي هاي خود سنجيده شود. به روال معمول همه افراد يکسان آزموده مي شوند در حالي که توانايي يکسان ندارند آزمون هاي تربيت بدني که درمدارس گرفته مي شود بدون آن که فراگيرندگان را در نظر بگيريد با يک سنبعه آزمون انجام مي شود. در کلا س هاي نظري نيزاين پديده يک بيماري واگيردار آموزشي است.براي اين که دانشآموزان از توانايي واقعي خود آگاه گردند و انديشمندانه راه خود را انتخاب کنند لا زم است سطح پيشرفت يا شکست آنان با توجه به توانش پايه خودشان سنجيده شود مشخص کردن توانايي پايه اندکي از وقت معلم را مي گيرد. او با انجام يک پيش آزمون مي تواند که فرد چه توانايي هايي را داراست.